ترجمه مقاله

پیکرآرا

فرهنگ فارسی عمید

۱. آن‌که پیکر را آرایش دهد؛ آرایندۀ پیکر.
۲. نقاش.
۳. (اسم، صفت فاعلی) مجسمه‌ساز؛ بت‌تراش؛ بتگر.
ترجمه مقاله