ترجمه مقاله

چرمه

فرهنگ فارسی عمید

اسب، مخصوصاً اسب سفید: ◻︎ سلطان یک‌سوارۀ گردون به جنگ دی / بر چرمه تنگ بندد و هّرا برافکند (خاقانی: ۱۳۶).
ترجمه مقاله