ترجمه مقاله

چشم زده

فرهنگ فارسی عمید

ویژگی کسی که چشم‌زخم به او رسیده؛ ویژگی آن‌که از چشم بد آسیب دیده؛ چشم‌رسیده؛ چشم‌خورده: ◻︎ شد چشم‌زده بهار باغش / زد باد تپانچه بر چراغش (نظامی۳: ۵۱۵).
ترجمه مقاله