چکن
فرهنگ فارسی عمید
۱. نوعی زردوزی و بخیهدوزی.
۲. پارچۀ زردوزیشده.
۳. جامۀ زربفت: ◻︎ خروهوار سحرخیز باش تا سر و تن / به تاج لعل و قبای چکن بیارایی (کمالالدین اسماعیل: ۱۳).
۲. پارچۀ زردوزیشده.
۳. جامۀ زربفت: ◻︎ خروهوار سحرخیز باش تا سر و تن / به تاج لعل و قبای چکن بیارایی (کمالالدین اسماعیل: ۱۳).