چکهفرهنگ فارسی عمید۱. قطره؛ آب اندک که از جایی یا چیزی بچکد.۲. [مجاز] مقدار کمی از مایع: یک چکه آب نمانده بود.〈 چکهچکه: قطرهقطره.