ترجمه مقاله

کبجه

فرهنگ فارسی عمید

۱. خر دم‌بریده؛ خری که دمش را بریده باشند: ◻︎ ندانی ای به عقل اندر خر کبجه به نادانی / که با نر‌شیر برناید سروزن گاو ترخانی (غضایری: شاعران بی‌دیوان: ۴۶۶).
۲. هر چهار‌پایی که زیر دهانش ورم کرده باشد.
ترجمه مقاله