ترجمه مقاله

کردار

فرهنگ فارسی عمید

۱. کار؛ عمل؛ رفتار: ◻︎ کردار اهل صومعه‌ام کرد می پرست / این دوده بین که نامهٴ من شد سیاه از او (حافظ: ۸۲۶ حاشیه).
۲. (اسم) [قدیمی] طرز؛ روش؛ قاعده.
ترجمه مقاله