ترجمه مقاله

کشته

فرهنگ فارسی عمید

۱. به‌قتل‌رسیده؛ مقتول.
۲. [مجاز] عاشق؛ شیفته.
۳. [مجاز] در بازی نرد، ویژگی مهرۀ خارج‌شده از بازی.
۴. [قدیمی، مجاز] خاموش‌شده.
ترجمه مقاله