ترجمه مقاله

کفایت

فرهنگ فارسی عمید

۱. بس کردن.
۲. بس بودن؛ کافی بودن.
۳. بس شدن.
۴. شایستگی در ادارۀ امور.
۵. (صفت) کافی.
⟨ کفایت داشتن: (مصدر لازم) لیاقت و شایستگی داشتن.
⟨ کفایت کردن: (مصدر لازم)
۱. کافی بودن؛ بس بودن.
۲. (مصدر متعدی) از عهده کسی یا انجام دادن امری برآمدن.
ترجمه مقاله