ترجمه مقاله

کوتاه

فرهنگ فارسی عمید

۱. کوچک.
۲. کم‌استمرار.
۳. کم‌ارتفاع.
۴. [مقابلِ بلند] کسی یا چیزی که بلندیش از نوع خود او کمتر باشد.
۵. مختصر.
۶. اندک؛ کم.
⟨ کوتاه آمدن: (مصدر لازم) [مجاز]
۱. کوتاه شدن.
۲. به کوتاهی پرداختن.
۳. خودداری از دنبال کردن نزاع و مرافعه.
⟨ کوتاه کردن: (مصدر متعدی) از درازی و بلندی چیزی کم کردن؛ مختصر کردن.
ترجمه مقاله