کوچک
فرهنگ فارسی عمید
۱. دارای جسم یا اندازۀ اندک: دستهای کوچک.
۲. (اسم، صفت) آن که سنش کم است؛ خردسال.
۳. [مجاز] دارای مقام پایین.
۴. [مجاز] بیارزش؛ پست: آدم کوچک و کوتهبینی بود.
۵. [مجاز] صفتی که شخص هنگام تواضع به خود میدهد؛ مطیع: من کوچک شما هستم.
۲. (اسم، صفت) آن که سنش کم است؛ خردسال.
۳. [مجاز] دارای مقام پایین.
۴. [مجاز] بیارزش؛ پست: آدم کوچک و کوتهبینی بود.
۵. [مجاز] صفتی که شخص هنگام تواضع به خود میدهد؛ مطیع: من کوچک شما هستم.