ترجمه مقاله

گدازان

فرهنگ فارسی عمید

۱. در حال گداختن.
۲. سوزان؛ سوزاننده: ◻︎ فرو گفت با او سخن‌های تیز/ گدازان‌تر از آتش رستخیز (نظامی۵: ۹۲۰).
ترجمه مقاله