ترجمه مقاله

گردک

فرهنگ فارسی عمید

۱. [مصغرِ گِرد] = گِرد
۲. حجلۀ عروس: ◻︎ ز گردک‌های دورادور بسته / مه و خورشید چشم از نور بسته (نظامی۲: ۲۸۵).
ترجمه مقاله