ترجمه مقاله

گزارشگری

فرهنگ فارسی عمید

۱. شغل و عمل گزارشگر؛ تهیۀ گزارش.
۲. [قدیمی] شرح و بیان؛ تفسیر: ◻︎ گزارندۀ داستان دری / چنین داد نظم گزارشگری (نظامی۵: ۸۰۵).
ترجمه مقاله