یاری
فرهنگ فارسی عمید
۱. کمک.
۲. [قدیمی] دوستی؛ همدمی؛ همراهی.
〈 یاری جستن: (مصدر لازم) = 〈 یاری خواستن
〈 یاری خواستن: (مصدر لازم، مصدر متعدی)
۱. کمک خواستن؛ مدد خواستن.
۲. استفاده کردن.
〈 یاری دادن: (مصدر لازم، مصدر متعدی) کمک کردن.
〈 یاری رساندن: (مصدر لازم) کمک رساندن.
〈 یاری کردن: (مصدر لازم، مصدر متعدی)
۱. کمک کردن.
۲. توانستن.
۳. [قدیمی] مدارا کردن.
۴. (مصدر متعدی) [قدیمی] تقویت کردن.
۲. [قدیمی] دوستی؛ همدمی؛ همراهی.
〈 یاری جستن: (مصدر لازم) = 〈 یاری خواستن
〈 یاری خواستن: (مصدر لازم، مصدر متعدی)
۱. کمک خواستن؛ مدد خواستن.
۲. استفاده کردن.
〈 یاری دادن: (مصدر لازم، مصدر متعدی) کمک کردن.
〈 یاری رساندن: (مصدر لازم) کمک رساندن.
〈 یاری کردن: (مصدر لازم، مصدر متعدی)
۱. کمک کردن.
۲. توانستن.
۳. [قدیمی] مدارا کردن.
۴. (مصدر متعدی) [قدیمی] تقویت کردن.