یال
فرهنگ فارسی عمید
۱. (زیستشناسی) موهای گردن اسب و شیر.
۲. [قدیمی] هیکل؛ اندام.
۳. (زیستشناسی) [قدیمی] گردن
〈 یالوکوپال: [مجاز] هیکل و اندام قوی؛ برز و بالا.
〈 یالوکوپال برکشیدن: [قدیمی، مجاز] نشان دادن زور بازو؛ قدرتنمایی کردن: ◻︎ عجب یالوکوپال برمیکشی / غباری به گردون چه سرمیکشی (نورالدین ظهوری: لغتنامه: یال).
۲. [قدیمی] هیکل؛ اندام.
۳. (زیستشناسی) [قدیمی] گردن
〈 یالوکوپال: [مجاز] هیکل و اندام قوی؛ برز و بالا.
〈 یالوکوپال برکشیدن: [قدیمی، مجاز] نشان دادن زور بازو؛ قدرتنمایی کردن: ◻︎ عجب یالوکوپال برمیکشی / غباری به گردون چه سرمیکشی (نورالدین ظهوری: لغتنامه: یال).