یک اسبه
فرهنگ فارسی عمید
۱. ویژگی کسی که با یک اسب میتازد.
۲. ویژگی آنکه یک اسب دارد.
۳. [مجاز] حقیر و پست.
۴. (قید) [مجاز] تنها: ◻︎ خورشید کسریتاج بین ایوان نو پرداخته / یکاسبه بر گوی فلک میدان نو پرداخته (خاقانی: ۳۸۷).
۵. (قید) در حال تاختن با یک اسب.
۲. ویژگی آنکه یک اسب دارد.
۳. [مجاز] حقیر و پست.
۴. (قید) [مجاز] تنها: ◻︎ خورشید کسریتاج بین ایوان نو پرداخته / یکاسبه بر گوی فلک میدان نو پرداخته (خاقانی: ۳۸۷).
۵. (قید) در حال تاختن با یک اسب.