یک تیغفرهنگ فارسی عمید۱. یکپارچه؛ یکدست: لباس قرمزِ یکتیغ.۲. (قید) بهطور یکپارچه؛ به تمامی؛ سراسر: لباسش یکتیغ قرمز بود.