ترجمه مقاله

آکندنی

فرهنگ فارسی عمید

۱. در خور آکندن؛ لایق آکندن: ◻︎ زر آن آتشی نیست کآکندنی‌ست / شراری‌ست کز خود پراکندنی‌ست (نظامی۶: ۱۰۹۲).
۲. آکند و آکنش.
۳. آنچه با آن درون چیزی را پر کنند.
ترجمه مقاله