ترجمه مقاله

ابهام

فرهنگ فارسی عمید

۱. مبهم بودن.
۲. پیچیده بودن.
۳. (اسم) (ادبی) در بدیع، به کار بردن کلماتی در نظم یا نثر که احتمال دو معنی متقابل داشته باشد، یعنی هم مدح باشد و هم ذم، مانندِ این شعر: ای خواجه ضیا شود ز روی تو ظلم / با طلعت تو سور نماید ماتم (رشیدالدین‌وطواط: حدائق‌السحر فی‌دقائق‌الشعر)؛ ذووجهین؛ محتمل‌الضدین.
٤. (اسم) [قدیمی] انگشت شست.
ترجمه مقاله