تحجر
فرهنگ فارسی عمید
۱. [مجاز] جانبداری کردن از عقاید و افکار قبلی همراه با نپذیرفتن آرا و اندیشههای نو.
۲. [قدیمی] سفت شدن؛ سخت شدن مانند سنگ.
۳. [قدیمی] سنگ شدن؛ بهصورت سنگ درآمدن.
۲. [قدیمی] سفت شدن؛ سخت شدن مانند سنگ.
۳. [قدیمی] سنگ شدن؛ بهصورت سنگ درآمدن.