زهو
فرهنگ فارسی عمید
۱. تکبر کردن؛ کبر.
۲. نازیدن.
۳. بالیدن؛ نمو کردن.
۴. جوان شدن کودک.
۵. درخشیدن؛ روشن شدن.
۶. ظاهر شدن ثمر گیاه.
۷. فخر.
۸. ستم.
۹. کذب.
۲. نازیدن.
۳. بالیدن؛ نمو کردن.
۴. جوان شدن کودک.
۵. درخشیدن؛ روشن شدن.
۶. ظاهر شدن ثمر گیاه.
۷. فخر.
۸. ستم.
۹. کذب.