ترجمه مقاله

چشمیزک

فرهنگ فارسی عمید

دانه‌ای سیاه و براق که برای معالجۀ چشم‌درد به ‌کار می‌رفته. چشمک؛ چشام؛ چشوم؛ چشخام؛ چاکشو؛ چاکشی؛ خاکشو؛ چاکسی؛ چشملان؛ تشن؛ حسب‌السودان.
ترجمه مقاله