ترجمه مقاله

آگین

لغت‌نامه دهخدا

آگین . (اِ) حشو. آکنه . جغبوت :
خود پرّ کبوتران مینوست
کآگین چهاربالش اوست .

خاقانی .


بهر آگین چاربالش اوست
هر پری کاین کبوتر افشانده ست .

خاقانی .


و اجزاء میان صدر و عَروض و ابتداو ضرب را حشو خوانند یعنی آگین میانه ٔ اول و آخر مصاریع. (المعجم ).
و این کلمه را بقیاس به آکندن و آکنه با تداول فعلی ، باید بکاف تازی خواند.
ترجمه مقاله