ترجمه مقاله

اریک

لغت‌نامه دهخدا

اریک . [ اَ ] (اِخ ) کوهی است در بادیه که ذکر او در کلام عرب بسیار آید. نابغه گوید:
عَفی ذوحِسی ً من فَرْتَنی فالفوارع ُ
فَشَطّا أریک فالتِّلاع ُ الدّوافعُ.
و ابوعبیده در شرح بیت گوید: اریک وادیی است و ذوحسی ً دربلاد بنی مُرّه باشد و در موضع دیگر گوید: اریک جنب نقرة است و آن دو اریک است : اسود و احمر که دو کوهند و دیگری گوید اریک کوهی است نزدیک معدن نقره ، بخشی از آن محارب و بخش دیگر بنی صادر بنی سلیم راست و آن یکی از خیالات (؟) است که دارای نقره است و بعضی گفته اند اریک بضم اول و فتح ثانی مصغر است (از ابن الاعرابی ). شاعری از بنی مره در وصف ناقه گوید:
اذا اقبلَت ْ قلت َ مشحونة
أطاع لهاالریح قلعاً جَفولاً
فمَرَّت بذی خُشُب غُدْوةً
و جازت ْ فُوَیق َ اُریْک اصیلا
تخبّط باللیل حُزّانه
کخبط القوی ّ العزیز الذلیلا.
و قول جابربن حُنَی ّ التغلبی دال است بر آنکه اریک کوهی است :
تَصَعَّد فی بطحاء عِرق کأنها
تَرَقّی الی أعلا أریک بسلّم .

(معجم البلدان ).


ترجمه مقاله