ترجمه مقاله

انهماک

لغت‌نامه دهخدا

انهماک . [ اِ هَِ ] (ع مص ) ستیهیدن و جد و کوشش کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). جد و کوشش کردن در کاری و مبالغه کردن در آن و ستیهیدن . کوشیدن در کاری و مبالغه کردن در آن و ستیهیدن . (آنندراج ). کوشیدن در کاری و مبالغه کردن در آن . (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات ). لجاج و جد و تمادی و توغل کردن در چیزی : از افراط و انهماک در معاطات کاسات راح از صباح تا رواح ... (جهانگشای جوینی ).
ترجمه مقاله