ترجمه مقاله

بالوس

لغت‌نامه دهخدا

بالوس . (ص ) کافور مغشوش ، چه لوس ، غش باشد،و بعضی به شین معجمه گفته اند. (برهان قاطع) (فرهنگ رشیدی ) (فرهنگ جهانگیری ) (فرهنگ شعوری ) (لغت فرس اسدی ). کافوری که چیز دیگری به فریب در آن آمیخته باشند. (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (شرفنامه ٔ منیری ). کافور مغشوش . (ناظم الاطباء). نوعی کافور. (دزی ج 1 ص 49). مغشوش و بیشتر در کافور مغشوش استعمال میشود و ممکن است لوس که بمعنی غش است مخفف همین لفظ باشد. (فرهنگ نظام ). یک قسم از بد و نفایه ٔ کافور : انواع کافور بسیار است ، اما آنچه بهتر است فنصوری است وریاحی و سه نوع دیگر است بالوس و...و... هرسه بد و نفایه ٔ کافور باشد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). و رجوع به دزی ج 1 ص 49 شود. در فرهنگها این لفظ را کافور مغشوش می نویسند چنانکه بالوش با شین معجمه را، ولی در لغت نامه هایی که در دسترس من است از قبیل سروری و جهانگیری و شعوری و برهان و رشیدی شاهدی ندارند. در نسخه ٔ فرهنگ اسدی ، در شاهد کلمه ٔ ناک بیت ذیل از رودکی نقل شده که بالوس در آن هست و بیت این است :
کافور تو بالوس بد و مشک تو ناک
بالوس تو کافور تو مغشوش بود [ کذا ].
و باز در کلمه ٔ لوس فرهنگها می نویسند غشی بوده که در کافور کنند، منشاء لفظ بالوس و معنی غش در کلمه ٔ لوس به گمان من همین بیت رودکی است که گاهی «بالوس » را یک کلمه گرفته اند و گاهی مرکب از «با» و «لوس » بمعنی فریب و امثال آن . و اما صورت صحیح شعر رودکی که به کسایی نیز منسوب است این است :
کافور تو بالوس بود مشک تو باناک
بالوس تو کافورکنی دایم مغشوش .

(یادداشت مؤلف ).


و پیداست که در این صورت کلمه مرکب از «با» و «لوس » خواهد بود و از عبارت ذخیره ٔ خوازمشاهی نیز همین معنی مستفادمیشود.
ترجمه مقاله