برهنجیدن
لغتنامه دهخدا
برهنجیدن . [ب َ هََ دَ ] (مص مرکب ) هنجیدن . گستردن :
چنانکه مرغ هوا پرّ و بال برهنجد
تو بر خلایق بر پرّ مردمی برهنج .
و رجوع به هنجیدن شود.
چنانکه مرغ هوا پرّ و بال برهنجد
تو بر خلایق بر پرّ مردمی برهنج .
ابوشکور.
و رجوع به هنجیدن شود.