ترجمه مقاله

بسدک

لغت‌نامه دهخدا

بسدک . [ ب َ س َ ] (اِ) دسته ٔ گندم و جو درو کرده باشد. (برهان ) (ناظم الاطباء). دسته ٔ گندم و جو درو کرده ٔ بسته . (انجمن آرا) (آنندراج ) (شرفنامه ٔ منیری ). دسته جو و گندم دروده باشد. (سروری ). دسته ٔ جو و گندم .(رشیدی ). و رجوع به فرهنگ شعوری ج 1 ورق 273 شود.
ترجمه مقاله