ترجمه مقاله

بوریا کوبی

لغت‌نامه دهخدا

بوریا کوبی . (حامص مرکب )کنایه از ضیافتی باشد که در خانه ٔ نو کنند. جشنی که بعد از ساختن خانه و عمارت کنند. (ناظم الاطباء) (برهان ) (آنندراج ). کنایه از آن است که چون خانه ٔ نو بسازند، مردم را به مهمانی طلبند. (انجمن آرا). عذار. عذیر. عذیره . وکیره . حتیره . مهمانی بنا. ولیمه ٔ بنا.ولیمه ٔ خانه ٔ نو: (یادداشت بخط مؤلف ) :
مسجدی هرکه ساخت پا کوبی
کند از ذوق بوریاکوبی .

یحیی شیرازی (از آنندراج ).


ترجمه مقاله