ترجمه مقاله

تاریخ شدن

لغت‌نامه دهخدا

تاریخ شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) تاریخ گشتن . بزرگ و مشهور شدن . باقی ماندن نام . به غایت و نهایت بزرگی رسیدن . اشهر ناس شدن . رجوع به تاریخ و تاریخی شدن و تاریخ گشتن شود.
- تاریخ قومی شدن ؛ بزرگ و پیشوای قومی شدن . اشهر قومی شدن :... و صولی گفته تاریخ هر شی ٔ غایت و نهایت آن چیز است و از اینجا که گویند «فلان تاریخ قومه » یعنی به او منتهی می شود شرف قوم وی . (از منتهی الارب ) (از غیاث ) (آنندراج ).
ترجمه مقاله