ترجمه مقاله

تسویف

لغت‌نامه دهخدا

تسویف . [ ت َ س ْ ] (ع مص ) کار واپس افکندن . (تاج المصادر بیهقی ) (مجمل اللغة). تأخیر کردن و درنگ انداختن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد). در تأخیر انداختن چیزی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || باربار سوف افعل گفتن کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد): سوفت الرجل ، اذا قلت له ُ مرة بعد اخری سوف افعل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). وعده های فریب دادن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). امروز وفردا کردن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) :
فارغ از مرگ و ایمن از تخویف
جرم حالی و، توبه در تسویف .

سنایی .


تمامت آنچ اشارت رفت بی تعویق و تسویف بدو دهند. (جهانگشای جوینی ). باز اندیشه ٔ تعویق و تسویف وانتظار. وقوع ... با معاذیر ایلچیان را بازگردانید. (جهانگشای جوینی ). || مالک کار خود گردانیدن کسی را و حاکم گردانیدن او را در آن کار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد).
ترجمه مقاله