ترجمه مقاله

تمشع

لغت‌نامه دهخدا

تمشع. [ ت َ م َش ْ ش ُ ] (ع مص ) خوردن هرچیز که درکاسه بود. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || پاک کردن خود را از پلیدی یا بخصوص به سنگ استنجا کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله