ترجمه مقاله

جندق

لغت‌نامه دهخدا

جندق . [ ج َ دَ ] (اِخ ) قصبه ایست از دهستان جندق بیابانک بخش خوربیابانک شهرستان نایین واقعدر 65هزارگزی شمال باختری خور، در مسیر شوسه ٔ جندق به انارک . موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن گرمسیری است . سکنه ٔ آن 9550 تن . آب آن از چشمه و قنات و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان عبا و کرباس بافی است . راه شوسه و دبستان و صندوق پست و در حدود 40 باب دکان و باشگاه ژاندارمری دارد. معدن سرب نیز دارد که قبلاً استخراج میشده است . این قصبه تقریباً دارای 50 مزرعه ٔ کوچک و بزرگ میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10). رجوع به جندق بیابانک شود.
ترجمه مقاله