ترجمه مقاله

دخل

لغت‌نامه دهخدا

دخل . [ دَ ] (ع مص ) دخول . درآمدن در چیزی . مقابل خرج . (غیاث ). مقابل خروج . درآمدن . (غیاث ): کمین ؛ دخل در امور به نوعی که مفهوم نگردد. (منتهی الارب ). || اعتراض کردن در کار و عمل کسی . (از غیاث ).
- دفع دخل مقدر ؛ جواب از سؤال مقدر. پیش گیری از اعتراضی و ایرادی ممکن .
|| فاسد شدن عقل و جسم کسی . (منتهی الارب ). دَخَل . (منتهی الارب ). تباهی .
ترجمه مقاله