ترجمه مقاله

زمارة

لغت‌نامه دهخدا

زمارة. [ زَم ْ ما رَ ] (ع اِ) نای . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). نئی که بدان نای نوازند. (از اقرب الموارد). || چوب که بر گردن سگ بندند تا از سوراخ در نتواند شدن به انگور خوردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ساجور. (از اقرب الموارد). و منه ُ:اتی الحجاج بسعیدبن المسیب و فی عنقه زمارة. (اقرب الموارد). || (ص ، اِ) زن زانیه یا زن زانیه ٔ خوبروی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
- کسب الزمارة ؛ جاکشی و زن زناکار را به این طرف و آن طرف برای سود و فایده بردن . (ناظم الاطباء). حدیث : نهی عن کسب الزمارة.
|| عمود آهن میان دو حلقه گردن بندآهنی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله