ترجمه مقاله

سابوره

لغت‌نامه دهخدا

سابوره . [ رَ / رِ ] (اِ) حیز و مخنث و پشت پائی را گویند. (برهان ). هیز و مخنث . (جهانگیری ) (انجمن آرا) (آنندراج ). بمعنی سبوره . (رشیدی ). امرد.بی ریش . بی ننگ . پشت پا. تاز. سبوره . کنده . مأبون .
ترجمه مقاله