ترجمه مقاله

سبابة

لغت‌نامه دهخدا

سبابة. [ س َب ْ با ب َ ] (ع اِ) انگشت شهادت . (دهار) (مهذب الاسماء). انگشت دشنام . (زمخشری ). انگشتی که پهلوی ابهامست چه هنگام سب بدان اشارت کنند. (اقرب الموارد). انگشتی که قریب نرانگشت است چون در عربی سَب ّ بمعنی دشنام باشد در ایام جاهلیت در عرب رسم بود که چون کسی را دشنام دادندی بجانب وی به این انگشت اشاره میکردند بهمین جهت این را سبابه گویند. (از غیاث ).
- سبابه گزا ؛ متعجب و حیران . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله