ترجمه مقاله

سفته گوش

لغت‌نامه دهخدا

سفته گوش . [ س ُ ت َ / ت ِ ] (ص مرکب ) شخصی را گویند که گوش او سوراخ باشد. (برهان ) :
من آن سفته گوشم که خاقان چین
ز ناسفتگان کرده بودم گزین .

نظامی .


|| کنایه از فرمان بردار و قبول کننده و مطیع و تابع و غلام . (برهان ). غلام و کنیز و مطیع. (غیاث ). غلام که حلقه بگوش نیز گویند. (رشیدی ). کنایه از مطلق محکوم و مطیع و اکثر اطلاق آن بر کنیز و غلام کنند. (آنندراج ) :
روز و شب سالکان راه تواند
سفته گوشان بارگاه تواند.

نظامی .


دو شخص ایمنند از تو کائی بجوش
یکی نرم گردن یکی سفته گوش .

نظامی (شرفنامه ص 63).


من همان سفته گوش حلقه کشم
با خود از چین و با تو از حبشم .

نظامی .


سفته گوشی چو در ناسفته
در فروشی بهای جان گفته .

نظامی .


|| (اِمرکب ) گوش ِ سوراخ کرده . (برهان ).
ترجمه مقاله