ترجمه مقاله

سفد

لغت‌نامه دهخدا

سفد. [ س َ ف َ ] (اِ) سپند و آن تخمی باشد که جهت چشم زخم در آتش ریزند. || سپد است که زمین باشد و به عربی ارض گویند. (برهان ) (آنندراج ).
ترجمه مقاله