ترجمه مقاله

سفور

لغت‌نامه دهخدا

سفور. [ س َف ْ فو ] (ع اِ) ماهی است بسیارخار. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). || تخته ای است که بر آن حساب نویسند و بعد از نقل آن محو سازند. (منتهی الارب ). جریده ٔ چوبین . (مهذب الاسماء). سبورة. (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله