ترجمه مقاله

شاد

لغت‌نامه دهخدا

شاد. [ شادد ] (ع ص ، اِ) در نزد مصریان قدیم بمعنی رئیس بوده گویند: شاد الدیوان . (اقرب الموارد). حاکم و مدیر و فرمانده . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله