ترجمه مقاله

صوم

لغت‌نامه دهخدا

صوم . [ ص َ ] (ع مص ) بازایستادن از خوردن . (منتهی الارب ). روزه داشتن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ).
- صوم رمضان ؛ روزه ٔ ماه رمضان . در نفائس الفنون آرد: بدان که سبب صوم رمضان رؤیت هلال رمضان است یا گذشتن سی روز از شعبان و اگر یک شخص عادل گواهی به رؤیت هلال دهد هم ثابت شود به مذهب شافعی و مالک و احمد و به مذهب ابوحنیفه ، اگر آن شخص زن یا بنده هم باشد ثابت شود. و بمذهب صادق (ع ) سه قول است :یکی آنکه به یک گواه عادل ثابت شود. دوم آنکه هوا صافی نباشد، بقول پنجاه نفر ثابت شود سوم آنکه بقول دو گواه عادل ثابت شود، اگر هوا صافی باشد و اگرنه عمل بر نیت . و بقولی از احمد اگر بیست و نه روز از شعبان بگذرد و شب سی ام گرد و غبار باشد، صوم آن روز واجب شود و از رمضان محسوب افتد. و به مذهب ابوحنیفه ، اگر نیت کند که اگر رمضان باشد فریضه ٔ روزه دارم و الاتطوع و ظاهر شود که رمضان بود از رمضان محسوب افتد.و روز شک آن است که احتمال رمضان و شعبان داشته باشد بسویت . و روزه ٔ روز شک به نیت وجوب حرام است و به نیت تطوع جائز و اگر در آخر ظاهر شود که از رمضان بود از رمضان محسوب افتد. و در روزه دو چیز فرض است : یکی نیت ، دوم امساک . و پیش ابوحنیفه ، مطلق نیت صوم کامل بود بی قید رمضان یا غیر آن . و بی آنکه نیت در جزوی از شب افتد، تا اگر پیش از زوال نیت کند در فرض و نقل روا بود. و بمذهب شافعی و مالک و بقولی از احمد تعیین لازم است ، و نیت روزه فرض باید که در جزوی از شب افتد. و بمذهب شیعه ٔ امامیه اگر روزه ٔ معینی است همچو روزه ٔ رمضان نیت روزه یا قربت کافی بود بقولی ، و اگرنه تقید بدان لازم باشد، چنانکه گوید: اصوم عن الکفارة یا غیر آن . و در روزه ٔ فریضه اگر بی نیت عمداً بماند و صبح آید روزه درست نباشد. و از برآمدن صبح صادق تا غروب آفتاب باید از مجامعت و اکل و شرب و هرچه در معنی اینهاست اجتناب کند. و بمذهب شافعی و مالک و احمد جز به مجامعت کفاره ثابت نشود. و بمذهب ابوحنیفه مجامعت و خوردن و آشامیدن قضا دارد و با یاد روزه موجب کفاره است الا جماع بهیمه که پیش او و به یک قول از احمد موجب کفاره نیست . و بمذهب مالک جماع عمد و خطا یکسان است . و بمذهب ابوحنیفه و مالک و یک قول از احمد مرد و زن در وجوب کفاره یکسان است . و شافعی را در این مسئله سه قول است : یکی آنکه بر زن اصلاً نیست . دوم آنکه هست . سوم آنکه بر او واجب شود. لیکن مرد از او ادا کند و کفاره ٔ روزه به مذهب ابوحنیفه و شافعی مرتب است ، یعنی اگر قادر باشد بنده آزاد کند، واگر نتواند دو ماه پیوسته روزه دارد، و اگر نتواند شصت مسکین را طعام دهد. و بمذهب مالک و احمد مخیر است ، یعنی اگر خواهد بنده آزاد کند، و اگر خواهد روزه دارد، و اگر خواهد طعام دهد. و این کفاره به اتفاق هر چهار به روزه ٔ ماه رمضان مخصوص است ، اما بمذهب شیعه ٔ امامیه ، بر اکل و شرب معتاد و غیر آن و جماع مطلقاً قضا و کفاره واجب شود. و اگر کسی جنب شود و عمداًغسل نکند تا صبح برآید، یا بعد از جنابت بی نیت غسل بخسبد تا روز هم قضا و کفاره واجب شود. و خفتن جنب بعد از آنکه دو بار بیدار شده باشد، به نیت غسل تا برآمدن صبح ، و رسانیدن غبار به حلق به اختیار و استمناء همین حکم دارد. و کفاره ٔ رمضان همین است و بر مرد و زن لازم شود. و اگر بحرامی افطار کند، اصح روایات آن است که هر سه واجب شود. و کفاره در افساد روزه ٔ رمضان و قضای او بعد از زوال و نذر معین و اعتکاف فریضه لازم شود. و در سفر و مرض که در روزه خوف زیادتی بیماری یا دراز کشیدن آن باشد، افطار مباح است بمذهب هر چهار. لیکن پیش ابوحنیفه و شافعی و مالک روزه فاضلتر است و به مذهب احمد افطار و به مذهب شیعه افطار واجب است ، و اگر روزه دارند درست نباشد. و از عمر و ابوهریرة همچنین مروی است . پس روزه درست به اتفاق مذاهب آن باشد که مشتمل باشد بر نیت قربت که در جزوی ازشب شده باشد یا تعیین آن و امساک از اکل و شرب معتاد و غیر معتاد، و از جماع مطلقاً، و استمناء و اگر در سفر یا مریض باشد باید که روزه ندارد، و قضا کند. (از نفایس الفنون ص 128). || آرمیدن باد. (تاج المصادر بیهقی ). ایستادن باد. || سایه گرفتن کسی به درخت صوم . || به نیم روز رسیدن روز. (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ). || خاموش بودن . || ایستادن بی کار. || افکندن شترمرغ سرگین را. (منتهی الارب ). حدث کردن شترمرغ . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ). || نوشیدن . || سخن کردن . || جماع نمودن . || چشیدن مرگ را. || (اِ) روزه . || رمضان . || درختی است ناخوش منظر بلغت هذیل . (منتهی الارب ). غَرَف و آن درختی است بشکل انسان بدمنظر میوه ٔ آنرا رؤس الشیاطین خوانند و از شیاطین مارها قصد کنند. آنرا برگ نبود... (از تاج العروس ). || کلیسای ترسایان . || سرگین شترمرغ . || (ص )روزه دار. (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله