ترجمه مقاله

طف

لغت‌نامه دهخدا

طف . [ طَف ف ] (ع اِ) طف المکوک و الاناء؛ پُری پیمانه تا سر آن . (منتهی الارب ). پُری پیمانه تا اطراف پیمانه . (منتخب اللغات ). || آنچه بر سر پیمانه باشد بعد پُری یا آن جمام پیمانه است . رجوع به جمام شود. یا پُری آن . طَفَف و طَفاف مثله فی الکل . (منتهی الارب ). آنچه در پیمانه ماند بعد از دست کشیدن بر سر آن . (منتخب اللغات ). || کناره ٔ دریا. (مهذب الاسماء). کرانه ٔ دریا. (منتخب اللغات ). کرانه . (منتهی الارب ). جانب و پهلو. (منتخب اللغات ). || هر زمین عرب که مشرف بر زمین آبادان عراق است . هر زمین بلند. || (ص ) فرس ٌ طف ؛ اسب سبک و تیزرو. فرس ٌ فف و فرس دف مثله . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله