ترجمه مقاله

طوارف

لغت‌نامه دهخدا

طوارف . [ طَ رِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ طارف . || چشمها، گویند: لاتراه الطوارف . (منتهی الارب ). چشمان . (منتخب اللغات ). || دد که برباید شکار را. || خیمه و خرگاه دامنها درواکرده جهت نگریستن ماوراء آن . (منتهی الارب ). خیمه که دامن او برداشته شود تا بیرون نظر کرده شود. (منتخب اللغات ).
ترجمه مقاله