ترجمه مقاله

غرفة

لغت‌نامه دهخدا

غرفة. [ غ ُ ف َ ] (اِخ ) نام قصری در یمن . لبید گوید :
غلب اللیالی خلف آل محرق
و کما فعلن بهرمز و بهرقل
و غلبن ابرهة الذی الفیته
قدکان خلد فوق غرفة موکل .
گویند موکل نام کسی است . اسودبن یعفر نیز گوید:
فان یک یومی قددنا و اخاله
لوارده یوماً الی ظل منهل
فقبلی مات الخالدان کلاهما
عمید بنی جحوان و ابن المظلل
و عمروبن مسعود و قیس بن خالد
و فارس رأس العین سلمی بن جندل
و اسبابه اهلکن عاداً و انزلت
عزیزاً یغنی فوق غرفة موکل
تغنیه بحاء الغناءمجیدة
بصوت رخیم او سماع مرتَّل .
نصر غرفه را به فتح اول آورده و گوید: جایی است در یمن ، میان جُرَش و صعدة در راه مکه . ولی معنای اول صحیح است و بیت لبید شاهد آن است مگر اینکه قول نصر بر جای دیگری اطلاق شود. (از معجم البلدان ).
ترجمه مقاله