غلط خوردن
لغتنامه دهخدا
غلط خوردن . [ غ َ ل َ خوَرْ خُرْ دَ ] (مص مرکب ) گمراه شدن . راه نادرست گرفتن :
رو سوی قبله ٔ ابروی بتان کن ای دل
همچو زاهد غلط از قبله نمایی نخوری .
رو سوی قبله ٔ ابروی بتان کن ای دل
همچو زاهد غلط از قبله نمایی نخوری .
مسیح کاشی (از آنندراج ).