فرموشیدن
لغتنامه دهخدا
فرموشیدن . [ ف َ دَ ] (مص ) فراموشیدن . فراموش کردن . (یادداشت به خط مؤلف ) :
که شهر و راه مینو رامفرموش
سخنهایم به گوش دلت بنیوش .
نفرموشم ز دل یاد تو هرگز
نه روز رزم و نه روز هزاهز.
رجوع به فراموشیدن شود.
که شهر و راه مینو رامفرموش
سخنهایم به گوش دلت بنیوش .
فخرالدین اسعد.
نفرموشم ز دل یاد تو هرگز
نه روز رزم و نه روز هزاهز.
فخرالدین اسعد.
رجوع به فراموشیدن شود.