ترجمه مقاله

قاچاق کردن

لغت‌نامه دهخدا

قاچاق کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) از قاچاق ترکی + کردن فارسی . گریزاندن از گمرک . ادا نکردن باج . مال التجاره را به نهانی از عشار یا از راهی غیرمسلوک بردن تا ادای باج و گمرک آن نکنند. بهرجه .
ترجمه مقاله