ترجمه مقاله

قشون

لغت‌نامه دهخدا

قشون . [ ق ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان قیس آباد بخش خوسف شهرستان بیرجند در 53 هزارگزی جنوب خوسف و سرراه مالرو عمومی سرچاه . موقع جغرافیایی آن دامنه و هوای آن معتدل است . سکنه ٔ آن 50 تن است . آب آن از قنات و محصول آن غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و مالداری و کرباس بافی است . راه مالرو دارد، و از خوسف میتوان اتومبیل برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
ترجمه مقاله